وقتی که توو حرم روبروی ضریح وایساده بودم.
.
محرم امسال هم اومد.آسمون روشن تر از پارساله.
حداقل من شیشه ای ترم.
شایدم شیشه ی پارسالم دیگه کدر نیس.!
هیچ حسی لطیف تر ازین نیست که یکی در گوشت بگه فردا روز غریبی بانوی دو عالمه.
و مث ابر بهار اشک بریزی.
+اول صبحی مث بچه ها میخواستم گریه کنم چون مامانم حواسش بم نبود
++سحرو دیدم
+++واسه همه تون دعا کردم. توو دعاهاتون حواستون به همدیگه باشه،منم اگه شد دعا کنین
درباره این سایت